WEBSWAN.IR

WEBSWAN.IR
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با موضوع «کنکاش» ثبت شده است

فراموشی

۰۳
ارديبهشت

گاهی چیزهایی میشنویم یا قبلا خیلی شنیدیم که به خاطر تکرار زیادش مغزمون روش هرز شده و راحت ازش رد میشه.

از بچگی گفتن نعمتهای خدا رو پاس بداریم ، نعمتهای خدا رو بشناسیم و ...

چند تاشو شناختم؟؟؟

چند تاشو پاس داشتم وقدردانی کردم؟؟؟

همه خوشحالیم و سرخوش که خیلی میفهمیم و دست کم این واحدها رو دیگه هممون پاس کردیم اون هم با نمره بالا !!! نه ؟

نمونش پاسخ سریع و بدون نیاز به فکر همین سئوال بالاست که بزرگترین نعمت سلامتیه وبعدش هر چیزی میتونه باشه حتی امنیت ، آرامش، خانواده ، اکسیژن ، آب ، خاک و ....

این پاسخها خیلی خوبن و جای افتخار داره که با اینهمه داستانهایی که از کودکی داشتیم ، همین قدر هم یاد گرفتیم اما بیایم کمی وقت بذاریم و هرزگردهای مغزمونو هرازچندگاهی تعمیر کنیم چون مطمئن باشید سربزنگاه جلوی سقوط آزادتون رو میگیره .

فقط به یکی از داده های بی نهایت پنهان خداوند اشاره میکنم و بقیه اش در اختیار خودتون.

یه سیستم عامل ، هرچی میخواد باشه ویندوز ،لینوکس،مک و ... در بهترین شرایط هم که به کار گرفته بشن در نتیجه مرور زمان و نصب و حذف اپلیکیشنهای مورد نیازو حتی کارکرد عادی خود سیستم دچار سنگینی و ازدحام داده های بی مصر ف میشن که اگه به دادش رسیده نشه کلا از دور خارج میشه.این مثال رو زدم که دیگه هرکسی براحتی بتونه درک کنه نعمتی که میخوام معرفی کنم در عمل چه فایده ای داره.

فراموشی ؛یکی از بزرگترین نعمتهای زیبای پرودگار است.

نمیخوام بیشتر توضیح بدم و تحلیل کنم ولی فقط اینو بگم اگر فراموش در نهاد آدمی کار گذاشته نمیشد اصلا آدم نمیشد.

اندیشمندانه از نعمتهای خدا یاد و منطبق با آنها برای زندگی کم چالش تر طراحی مسیر کنیم.

حالا که فراموشی نعمت محسوب شد به اشتباه از این نعمت استفاده نکنیم و در نظر داشته باشیم که روی دیگر بد استفاده کردن ازنعمتهای خدا میتونه منجر به زیان خودمون بشه پس همه گذشته را فراموش کنیم اما قسمتهای زیان آورش  رو دوباره تکرار نکنیم.



شهیدی که صدام دستور داد بدنش را دو تکه کنند



سرلشکر خلبان، «سیدعلی اقبالی دوگاهه» قهرمان شهیدی بود که افسران نیروی هوایی ارتش ایران نام او را بعنوان جوان‌ترین استاد خلبانی ارتش می‌شناسند؛ همان مردی که پس از دستگیری به دستور صدام بدنش دو نیمه شد و نیمی از پیکرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد.
این جنگجوی شجاع و دلیر، بیشتر تلمبه خانه ها و نیروگاه های برق عراق را از کار انداخته بود و طرح های عملیاتی او باعث شده بود که صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد؛ بخاطر همین هم بود که صدام به خون این شهید تشنه بود . از این رو به دستور صدام پس از دستگیری بدنش به دو نیمه شد و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد.

علی اقبالی دوگاهه پس از بمباران پادگان «العقره» در حالی که زنده به اسارت مزدوران عراقی درآمده بود، به دلیل ضربات مهلکی که نیروی هوایی ارتش ایران در نخستین ماه جنگ بر پیکر ماشین جنگی عراق وارد نموده بود به دستور صدام و برای ایجاد رعب و وحشت بین سایر خلبانان کشورمان، برخلاف تمامی موازین انسانی و موافقت نامه های بین المللی رفتار با اسرا، به فجیع ترین و بیرحمانه ترین وضع به شهادت رسید به طوری که نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد.

درود بر او ، یادش گرامی و روحش شاد

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------



اگر گذرتان به گلزار شهدای بهشت زهرا (س) افتاده باشد، نام این مادر را لااقل برای یک بار شنیده‌اید.

به گزارش جهان یکی از شخصیت‌های مشهور بهشت زهرای تهران ننه علی است. زن ریز نقش رنج دیده‌ای که خانه کوچک و محقرش کنار مزار فرزندانش موجب حیرت و تغییر احوال بسیاری از مراجعین بهشت زهرا می شد.
 
ننه علی لقب معروف و مشهور مادری است که مدت ۲۰ سال بصورت شبانه روز در این خانه و در کنار مزار فرزند شهیدش زندگی می کرد.

او که فرزندش به دست نوکران حلقه بگوش خاندان منحوس پهلوی (ساواک) به شهادت رسید ، بعد از اینکه با خبر می‌شود فرزندش به شهادت رسیده و در شهر اهواز دفن گردیده است. راهی شهر اهواز می‌شود و در کنار مزار فرزندش بیتوته می‌کند.
 
بعد از پیروزی انقلاب به امام اطلاع می‌دهند که مادری از تهران به اهواز آمده و در کنار مزار فرزند شهیدش زندگی می‌کند، البته بدون هیچ سرپناهی که او را در مقابل گرمای طاقت فرسای جنوب محافظت نماید. به دستور امام (ره) پیکر این شهید از اهواز به بهشت زهرا (س) در تهران منتقل می‌شود.
 
از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۸ننه علی تک و تنها در این اتاقک فلزی زندگی کرد، به گفته دوستان خانه شهید بهشت زهرا (س) تا مدتها این اتاقک، برق نداشت وسیله گرمایشی و سرمایشی نداشت. بعد از سال ۷۸ به دلیل کهولت سن و بیماری جسمی، تنها دخترش او را به خانه خود می‌برد و از آن به بعد هرچند ماه یک بار به زیارت مزار فرزندش می‌آمد.

اگر به  قطعه ۲۴، نزدیک مزار شهید ۱۳ ساله حسین فهمیده رفته باشید احتمالا اتاقکی کوچک با دیوار‌های فلزی توجهتان را جلب می‌کرد.

در میان این اتاقک مزار فرزند شهیدش قرار گرفته  بود که بر روی سنگ آن نوشته شده «شهید قربانعلی رخشانی مهماندوست».

این مادر بزرگوار در سوم اسفند ماه 1390 پیکر بی جانش طی چند ساعت غسل و کفن  و «آلونک» محقرش در قطعه 24 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) از بیخ و بن کنده  شد و از آن نماد باشکوه و باصفای 30 سال آزگار زندگی زینب گونه ی آن شیرزن در همجواری با شهدا چیزی باقی نماند و انگار هیچگاه نبوده است!!!