دیگران درباره ما چه می پندارند ؟
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۰۶ ب.ظ
دیگران درباره ما چه می پندارند؟
برداشتها، پیش داوری ها وقضاوتهای دیگران چیزی است که هرگز پایانی بر آن نیست.نمی توان به همه این قضاوتها بی اعتنا بود وگاه باید برای اصلاح بخش های اشتباه از این برداشتها تلاشی مضاعف به کاربرد.
چه بسیار نزدیکانی هستند که در ظاهر با تو رابطه ای گرم و صمیمانه نشان می دهند در حالی که بدترین مواضع و پیش داوری ها، همواره از جانب آنان برای تو بوده و هست.
گاهی کسی در ارتباط با تو سرد و بی روح است اما در ذهنش تو را بزرگ و ستودنی می پندارد و گاهی کسی در ارتباط با تو بسیار گرم و صمیمی است اما در ذهنش تو را پست ترین انسان روی زمین می داند.
هرچند که هرگز و به طور مطلق حاصل پنداشت دیگران در مورد ما پنهان نخواهد ماند و به هرشکل ممکن ، حتی با جزئی ترین نمودها،بازخوردی از آنچه می پندارند بروز خواهدکرد ، اما ممکن است این بازخوردهای خفیف و نامحسوس آنقدر چشمگیر نباشد و پندارهای درونی افراد از ما همواره در خفا باقی بماند.
در اینصورت ممکن است آنکه با تو گرم می گیرد اما پست می انگاردت و آنکه تو را می ستاید اما با تو سرد برخورد میکند ، در دوجبهه مخالف در ذهن تو جای گیرند که البته جایگاه بحق آنها نباشد.
- پس چگونه دیگران را بشناسیم؟
- چگونه بفهمیم که آنها در باطن ، چه برداشتی از مادارند وآیا ظاهر روابط انها با باطن برداشت آنها از ما یکسان است یا خیر؟
اما آنچه در اینجا مهمتر از رسیدن به نقطه تشخیص و تمایز خوبها و بدهاست، وارستگی و بی نیازی از همه پنداشتهاست.
شاید دلواپسی از همین برداشتها و موضع گیریهای اطرافیان است که برخی افراد را به سمت دورویی و منفعت طلبی سوق می دهد.کسانی که آنقدر به رای و نظر دیگران درباره خود بها می دهند تا رفته رفته خویشتن خویش را فراموش میکنند و خود را در قبال سخیف ترین انسانها نیز منعطف می سازند.
در این جاست که فرد دیگر قائل به تشخیص دوست از دشمن نیست و به جایگاهی میرسد که گاه راستی را به جرم تلخ بودن ، پس میزند و دروغ و نیرنگ را به خاطر طعم خوشایند و شیرنش می پذیرد.به هر کس میرسد خود را مطابق با خواست و میل او می اراید و منطبق با گرایش او سخن میگوید چرا که منفعت خود را در این میبیند والبته همواره گمان میکند که در نهایت هوشیاری ، ناظر بر هر رفتار خنجر زننده از پشتی هست و غافل از این است که در این عرصه هیچ خنجری وجود نخواهد داشت و سهمگین ترین ضربه برای او از دست دادن نزدیکانی بوده است که او را در باطن می ستوده اند ودیگر از گرد او رفته اند.
مهم نیست که دیگران تو را چگونه می بینند ، مهم این است که تو در پیشگاه وجدان ، خود را چگونه می بینی.
انسانهای آزاده خط مشی اصلی زندگی خود را بر محور قضاوت دیگران بنا نمیکنند
انسانهای آزاده خط مشی اصلی زندگی خود را بر محور قضاوت دیگران بنا نمیکنند و لذا به سادگی تن به هر تعامل و ارتباطی نمیدهند.پس از تشخیص خصلتهای دون انسانهای ظاهر فریب ، بدون ملاحظه و محافظه کاری های مصلحت طلبانه ، در مقابل آنها موضع میگیرند و در مرز بین دوستان گرم گیر و دوستان سردمزاج راه نمی روند و همواره خود را به یک سمت گرایش میدهند.رسیدن به نقطه آزادگی یک رویای محال در انسانهاست اما کسانی که در این راه گام برمیدارند به سادگی از سایر افراد قابل تشخیص اند.
چقدر ناخواسته به این جمله بزرگ رسیدم که اگر دین نداری ، دست کم آزاده باش.
م.شاهی