سونات مهتاب
اسرارآمیزترین آهنگسازان تاریخ
(یکی می خواند و می گذرد ، یکی می خواند و می گرید)
دریافت
او در طول دوران زندگی اش عاشق جولیتا دختر عموی خواهران برونسویک( ترزا- ژوزفین- شارلوت) بود که از بهترین دوستان خانوادگی او محسوب می شدند.
بتهوون به جولیتا درس پیانو می داد، با او در مجلس های رقص و میهمانی های باشکوه شرکت می کرد. با هم به گردش در جنگل ها و بیشه زار های اطراف وین می رفتند، یا قایقی کرایه می کردند و در دریاچه های آرام و دل انگیز وین قایق سواری می کردند و تمام لحظات خلوت شاعرانه با هم بودن شان سرشار بود از راز و نیازها و نجواها و زمزمه های عاشقانه و شورانگیز.
حاصل این ارتباط نزدیک و صمیمانه عشقی عمیق بود که در بتهوون نسبت به جولیتا بنیاد گرفت و« سونات مهتاب »شیرین ترین خاطره این عشق تلخ را شکل داد. اگر چه خانواده جولیتا، سال ها بعد، منکر این عشق شدند ولی یک تابلو نقاشی که بتهوون و جولیتا را در آن سال ها با هم نشان می دهدجای هیچ گونه تردیدی در باره وجود عشقی آتشین بین آن دو باقی نمی گذارد. در این نقاشی بتهوون جوان با لباسی تنگ و ظریف، دست زیر چانه و آرنج به نرده های پرچین باغ تکیه داده و نگاهش را حریصانه به پنجره اتاقی دوخته که جولیتا در آن از پشت پنجره به او لبخندی مهرآمیز می زند.
بتهوون در سال 1801 در نامه ای که به یکی از دوستانش نوشته، چنین بیان کرده است: « دوستم دارد و دوستش دارم».
اما مدتی بعد جولیتا کنت جوان و پولداری را بر بتهوون فقیر ترجیح می دهدو بتهوون را ترک می کند تا با آن کنت ازدواج نماید. شکست در این عشق ضربه سنگینی بر روان بتهوون حساس و زود رنج وارد می کند به طوری که می گویند یکی از دلیل های تصمیم بتهوون برای خودکشی و تنظیم وصیت نامه مشهورش- به جز علت اصلی یعنی بروز اختلال در شنوایی اش- ناکامی در این عشق سوزان بوده است.
« سونات مهتاب »بیانگر خاطرات تابناک دوران خوش عشق بازی و مهرورزی با جولیتای افسونگر است که توسط بتهوون به زبان موسیقی سروده شد ه و بتهوون تمام احساسات عاشقانه و عواطف و هیجانات مهر آمیز خود را به لطیف ترین و زیباترین شکل در آن بروز داده است. او این سونات بسیار لطیف و دل انگیز را به جولیتای بی وفای خود تقدیم کرده است. بیست سال پس از پایان این عشق، جولیتا دوباره به وین بازگشت و گریان و پشیمان نزد بتهوون آمد تا از این که دل او را شکسته بود عذر بخواهد و پوزش بطلبد، اما بتهوون میانسال ما او را از خود راند، زیرا که او دیگر محبوبه ابدی خویش را یافته بود و تصمیم گرفته بود که برای باقی عمر به این محبوب دلربا و نازنین وفادار بماند، و این محبوب جاودانی جز دلبر افسونگر «موسیقی» نبود!
نام مهتاب را شاعر و منتقد موسیقی « رلشتاب» بر این آهنگ نهاده است و گفته است که این سونات در اثر دیدن مهتاب بر ساحل دریاچه ای آرام در سوییس به بتهوون الهام شده است. اما آن طور که پژوهش های معتبر نشان می دهد بتهوون هرگز این دریاچه را ندیده است و این سونات از گردش های شبانه با قایق بر رودخانه های وین، همراه با جولیتا، به بتهوون الهام گردیده است.
مطلب فوق از وبلاگی با نام aturpategan رونویسی شد.
همیشه مهجورترینها ، عاشق ترینهایند.