نمی دونم چرا دیشب دوباره ...
سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۲۸ ق.ظ
نمیدونم چرا دیشب دوباره
به خواب راحت من پا گذاشتی
شتابون اومدی اون نیمه ی شب
سرشک غم تو چشمام جا گذاشتی
اگه یادت باشه خودت میخواستی
که هرچی بود میون ما تموم شه
تو رفتی و برات فرقی نمیکرد
که خواب خوش به چشمونم حروم شه
نمی خواستم که بعد از رفتن تو
دیگه هیچ کس سراغ ازمن بگیره
حالا بازم میای شبها به خوابم
نمی خوای یاد تو در من بمیره
اگه حرفی واسه گفتن نداری
چرا شبها نمی زاری بخوابم
تو که با من سر یاری نداری
چرا هر نیمه شب آیی به خوابم
چرا شبها نمی زاری بخوابم
چرا شبها نمیزاری بخوابم
شاعر ناشناس...
- ۹۳/۰۲/۳۰
- ۲۱۶۹ نمایش